کتاب اما

اثر جین آستین از انتشارات نشر نی - مترجم: رضا رضایی-بهترین رمان

اما وود هاوس یک زن جوان ثروتمند، نفیس و کاملا خودخواهانه است که در دنیا زندگی می کند و او را به شدت ناراحت می کند. جین آستن طعم خود را برای برداشتن مشاهدات اجتماعی و استعداد خود برای سرمایه گذاری رویدادهای به ظاهر بی اهمیت با اهمیت اخلاقی عمیق را تحمل می کند؛ زیرا اما با طنز ملایم از توپ های استانی و اتاق های نشیمن، در کنار مواجه شدن با شیرین هریت اسمیت، خانم بیتس چت و خسته کننده، و پدر پوچ او، آقای وود هاوس، یک گالری خاطره ای از بهترین شخصیت های آستین است. اما به نظر می رسد که هر نوع رابطه ای غیرممکن است، اما تلاش می کند تا ازدواج ثروتمند برای فقیر هریت را ترتیب دهد، اما از احساسات خود برای آقای نایتلی خوشم نمی آید. مجموعه ای از فراز و نشیب های شگفت انگیز که در آن هر نوع مکانیسم اجتماعی و کمی عجیب و غریب به طرز وحشی های خوشمزه می پردازد. اگرچه Austen قهرمان او را به عنوان یک شخص یافت که هیچکس جز خودم خیلی دوست نخواهد داشت، اما او با هوشمندانه بافته، کمدی عجیب و غریب و رمان دوستانه رفتار می کند.


خرید کتاب اما
جستجوی کتاب اما در گودریدز

معرفی کتاب اما از نگاه کاربران
تم اصلي رمانهاي جين آستن رو ازدواج تشكيل ميده. توي اين رمان هم همه چيز حول محور ازدواج ميگرده. شخصيتهاي مختلف داستان براتون توصيف ميشن و بعد ميبينيد كه جين آستن، چطور غافلگيرتون ميكنه و شخصيتهايي رو كه در نظر شما، ربطي به هم ندارن، به ازدواج هم درمياره.... يعني هر اون چه كه انتظارش رو نداريد اتفاق ميفته.... و ازدواج شخصيتها خيلي غافلگيرانه است.... ولي در كل، ممكنه از خوندن كتاب حوصله تون سر بره.... همه چيز بسيار ساده و گاهي يكنواخت اتفاق ميفته و شخصيتهاي داستان، دائم در حال مهماني دادن و مهماني رفتن و گفتگو درباره زندگي روزمره هستن..... توي داستان چيزي كه خيلي پررنگه، عشقهاي كوتاه و زودگذره كه اول انتظار ميره به ازدواج ختم بشن، ولي بعد ميبينيد كه همه چيز برخلاف اونچه كه شخصيتهاي داستان تصور ميكردند پيش ميره... جين آستن رو نويسنده تاثيرگذاري در انگلستان دونستن شايد يكي از دلايل مهمش اينه كه نويسنده زن داستان، با نوشتن رمانهاي مشهورش باعث پررنگ شدن جايگاهي كه زنان ميتونند در عرصه داستان نويسي داشته باشند، شد..
اگه هدفتون سرگرم شدن با كتاب باشه خوبه...
از خوندنش پشيمون نيستم ولي خب وقتي تمومش ميكنيد ، چيز زيادي براتون باقي نميذاره.... يعني چيز خاصي به آدم اضافه نميكنه.

مشاهده لینک اصلی
خب طفلکی اِما هم تموم شد. اول از همه بگم از این همه تعریفات و صحبتها و لوس‌بازی‌های بریتیش‌های مسخره حالم به هم می‌خوره، اه اه. اصلا حاضرم بشینم ده تا کتاب از وحشی‌گری‌های امریکایی‌ها بخونم ولی از احتمال سرما خوردن طفلی هریت وقتی کالسکه نداشت نخونم پووووف
خب حالا که ابراز تنفر کردم ازشون (و دلم خنک شد) بگم که چقدر خوب نوشته شده بود و چقدر حرفهای خوبی داشت.

*کمی خطر اسپویل*

قضاوت نکردن و اینکه اینقدر مطمئن نباشم اون نظری که من نسبت به مردم دارم درسته و همون چیزیه که اونا هم نسبت به خودشون و بقیه حس می‌کنن. خب منم میشه گفت یه جورایی شبیه اِما بودم. خیلی‌ها اینطوری هستن. فکر می‌کنیم نظر و عقیده و احساس خودمون درسته، در حالی که تو درک احساسات خودمون هم موندیم.

مشاهده لینک اصلی
این یک کتاب در مورد ریاضیات، آینه ها و توپ های کریستال است، و اجازه دهید هر کسی به شما در غیر این صورت به شما بگوید. زندگی روستایی؟ سارتا زندگی غریبه بیکار؟ منظورم این است، مطمئن هستم، اما فقط بخشی و اتفاقا. داستان عاشقانه؟ به سختی. داستان اخلاقی از آموزش بانوی جوان؟ بانوی جوان ایستاده و چیزهای مهمتر از آن را انجام می دهد. این چیزها پایه رمان را تشکیل می دهند، پیچ اولیه پارچه، چند خط اول یک نقاشی است که محدودیت های نویسنده را برای نوشتن درباره این هزار چیز به جای میلیون چیز دیگر که در خارج از آن خطوط قرار می گیرد، تعیین می کند. آنها ملودی هستند که سمفونی آن را دوباره و دوباره بارگذاری می کند، اما با تغییرات، بنابراین شما هرگز آن را با سادگی کامل نخواهید شنید. شما فقط باید آنها را تشخیص دهید تا بتوانید بقیه قطعه را درک کنید. و این همه است ملودی هرگز نقطه نیست - نقطه ای است که هر بار که هر بار که تکرار می شود، بین هر بار که تکرار می شود، تعیین می شود که چرا دوباره تکرار می شود، دفعه بعد که همه چیز از بین می رود. شما نمیتوانید همه چیز را که بین شما قرار دارد تنظیم کنید. از آنجا که پس از آن شما داستان در مورد ریاضیات، آینه ها و توپ های کریستال را از دست خواهید داد. من آن را برای اولین بار از دست دادم، و من ناراحت شدم که من انجام دادم، چون این قسمت از داستان بیشتر جذاب است. ابتدا ریاضی صحبت کنید. اولین بار من همیشه می خواستم این کار را بدون غم و اندوه با خستگی، بنابراین، در حال حاضر، امتیاز، JA! کار Austenâ € ™ ثانیه مجموعه معادلات جذاب است که نگه داشتن ساختمان و ساخت و ساز در بالای یکدیگر تا زمانی که شما یکی از این آثار فوق العاده ترسناک است که پوشش کل دیوار اتاق که در آن نابغه که آن را تمام نوشتن جهش بالا و پایین، خسته، همه، â € œEureka! این کار را انجام دادید؟ فقط در این مورد، نابغه در واقع می تواند آن را به شما توضیح دهد به طوری که تلاش هایش به نظر می رسد ارزشش را دارد. هنگامی که عملیات دو معادله اول را می فهمید، آسان است که ببینیم کجا اتفاق می افتد. اما منظورم این است که من این را از جهان انتزاعی بیاموزم، فکر می کنم آستین کاملا درخشان در تفکیک هر جزئیات کوچک از وظایف، امتیازات، گناهان، تعهدات و روال هایی که به روابط انسانی می انجامد، کاملا درخشان است. درست مثل چگونگی ریاضی اگر اضافه کنید به جای ضرب در یک بخش از یک معادله، همه چیز را پیچ می کند، Austen به ما نشان می دهد که چرا یک تخطی ساده از این تعادل ظریف در روابط چنین یک درام بزرگ است و می تواند همه چیز را برای شما پیچ. بله، این یک اقدام ساده است و مهم نیست که چقدر توجیه شده است که یک چیز را در میان پنجاه چیز که باید انجام دهید فراموش کرده اید، پاسخ شما اشتباه است و تمام کارهای درست دیگری که انجام می دهید، کاملا غیرقابل قبول است. علامت قرمز فینال شما اشتباه می کنید و شما آن را می دانید و همه می دانند و این را در Sorkines قرار داده اند، شما فقط باید در اشتباه خود ایستاده اید و اشتباه است. او شهر کوچکی از هابیوری را نشان می دهد - یا حتی واقعا تنها طبقه فوقانی طبقه حاکم - آن را یک تکه ای از انتخاب های ثابت می کند که در آن پانزده گام وجود دارد که باید از آن عبور کرد تا گزینه های شما محدود شود. این جایی است که نوع زندگی خود را در مورد زندگی روستایی در نظر می گیرد که فقط می تواند یک راه حل مستقیم و مستقیم از طریق تجزیه و تحلیل هزینه-سود انجام دهد، زیرا شما باید هر روز عواقب آن اقدام را مقابله کنید و این امر به طور مؤثر بر زندگی شما تاثیر می گذارد. راهی که می توانید با یک جامعه ناشناس تر و یا یکی که در آن مردم بیشتر به سمت خود حرکت می کنند را از بین ببرید. مطمئنا این کار را به عنوان رمان های دیگر انجام نمی دهد. طول می کشد تا زمان زیادی را برای رسیدن به نتیجه و بعد از هر تصمیم گیری، و هر بار که شما در هر آن از تخلیه، آن را به شما در الاغ ضرب و شتم می آید. وقتی که اما تلاش می کند به شام ​​برود، بسته به وضعیت او یک مجموعه مختلف از یک میلیون سوال برای پاسخ دادن و / یا وظایف به پایان رسید. هنگامی که این جایی است که او به خانۀ زن و شوهر می رود که در آن تجارت می شود و به همین دلیل پسران اجتماعی اش، باید فرمول هایی را ارائه دهند که: الف) برای او مناسب باشد می خواهم در وهله اول دعوت شود، ب) او را بخواهم که بخواهد از آن رد شود، سپس به طور همزمان c) برایش بخواهد که بخواهد آن را بپذیرد، سپس د: راهی برای دیدن پدر و مادر نادانش پیدا کند راحتی (او باید از او بخواهد برای رفتن، از طریق تمام چیزهایی که او تلاش می کند تا او را متقاعد کند، حتی اگر او می داند که او نمی خواهد و نباید، پس او برگزار می شود شام برای او در حالی که او پس از آن، او باید ترتیب دهد که کسانی که می آیند راحت خواهند بود زیرا پدرش تمایل دارد مردم را در هنگام شام گرسنه بگذارد؛ زیرا او فکر می کند که آنها را سالم نگه دارد) سپس الف) مطمئن شوید که او دریافت شده در سبک است که مناسب او (او به شام ​​دعوت شده است در حالی که \"زنان کمتر\" - اصطلاح Austen استفاده می کند - تنها در بعدا بعد از ظهر)، سپس f) در نهایت به طور عمدی ترتیب می دهم که خودش برای رسیدن به آنجا و رفتن به خانه که فکر می کنید واقعا تنها چیزی است که نگرانی در مورد مکان اول است. حتی زمانی که او با شادترین دوستانش در خیابان راه می رفت، هنوز هم باید نگرانی در مورد راحتی پدرش، هماهنگی نسبیت خانوادگی دشوار خود ...

مشاهده لینک اصلی
آستن یک دنیای بیش از اندازه را رنگ می کند. فقط اینقدر درخشان لعنتی. خیلی زیاد، من نیاز به قسم خوردن پیدا کردم سارکاسم تنها از کلمات او خارج می شود. او نمی خواهد شما را به نظراتش درباره جامعه بگوید. او آنها را به شما نشان می دهد. نگران نباشید، Emmaâ € ™ ثانیه دورتر prat مضحک است. هیچ کلمه ای برای آن وجود ندارد. او روز خود را صرف غذا خوردن غذای غنی و گرانبها می کند و از بدن و ذهنیت های ذهنی خود لذت نمی برد. اندیشیدن به دیدار او که اخیرا فرمانروایان، یک دوست خانوادۀ طولانی مدت را ترک کرده است، کاملا ناخوشایند است. منظورم این نیست که او نمی تواند سفر کند. او فاصله ای بزرگ از نیمی از فاصله دور زندگی می کند؛ بنابراین تنها امکان این است که یک واگن را استخدام کنید. این به وضوح تنها راه حل قابل قبول برای این مشکل است. او خودخواه و محروم است و در این آستین در ریشه های قهرمانش حضور دارد. با این حال، اما دارای درجه ای از حس است. او هنوز کمی خراب شده است او هنوز هم چیز زیادی برای یادگیری دارد اما او دورتر از آن نیست. علاوه بر این، خروج فرمانروای او یک تجربه دلپذیر است. او همدلی است در حالی که او دوست و معلمش را از دست می دهد، او واقعا از او خوشحال است. بر خلاف او دورتر، دیدن دوست او وارد یک ازدواج عاشقانه، فرصتی برای شادی و جشن است حتی اگر او به راحتی شرکت او را از دست می دهد. بنابراین از اوایل اوایل، قهرمان Austenâ € ™ ثانیه به عنوان خرابکار شناخته شده است، او پرورش خواسته آن را، اما او بدون حس و یا بیداری کامل است: او به وضوح توانایی رهبری زندگی موفق، و نه آن است که شبیه به بی فایده حالت گیاهی دورتر او. او یک زن قوی است. او روزهای خود را صرف کمک به دوست جدید هریت می کند؛ او تلاش می کند تا شوهرش را پیدا کند و تلاش می کند شخصیت او را بهبود بخشد. اما از طریق این و نادری بودن خود، اما هرگز جوان خود را در نظر نمی گیرد و او نیز به نوعی بهبود نیاز دارد. بنابراین، نایتلی می گوید: \"در تیرانداز راست، به طور واضح صحبت می کند. اما در لیست های خواندن زیادی وجود دارد (که نمی کند؟) اما او هرگز از انجام آنها اجتناب می کند؛ او هرگز برنامه خود را به اتمام نمی رساند: برنامه های خود را. او خود را یک قدرت واقعی در ازدواج می داند، اما تجربه او، اعتبار او، از یک مشارکت فلوک می آید. سن جوان او، جهل وحشیانه تلقی می شود. از آنجا که او یک ازدواج سالم ایجاد کرده است، بلافاصله فکر می کند که او می داند که عشق چیست. او فکر می کند که او دوباره موفق خواهد شد. و در نتیجه او یک سری از اشتباهات وحشتناک را می سازد. آقای نایتلی تنها به خاطر سخنرانی سخاوتمندانه است. و این منحنی یادگیری امام است. چنین عجیب و غریب! \"من در عشق فرو می ریزم، در واقع، این کار متفاوت خواهد بود؛ اما من هرگز در عشق نبوده ام راه من نیست یا طبیعت من نیست و من فکر نمی کنم که من همیشه باید. \"در طول دوره طرح او واقعا کشف خود. قهرمانان Austenâ € ™ ثانیه اغلب فریب خورده، و اما توسط اراده خود را فریب خورده است. او نمیداند چه چیزی عشق است، و در مشاوره به خوبی به او توصیه می شود، او اغلب به چیزهای ساده ای مانند قدردانی و مهربانی ساده به عنوان علاقه عاشقانه اشتباه می کند. Austen که نویسنده کمدی فوق العاده است که او است، سوء استفاده از این تصور اشتباه کوچک احمقانه برای کل طرح. اما در نهایت خودش را می گیرد. در نهایت او احساساتی را می کند که از قفسه سینه خود به هم ریخته است. اضطراب او کمال مطلوب خود را در نظر خود دارد؛ او نومیدانه معتقد است که او تجربه کرده است زمانی که در واقعیت او نوجوان است، متکبر، خود جذب است، اما پر از پتانسیل واقعی به عنوان یک انسان: او می تواند برخی از خوب در این دنیا انجام و برای دیگران زندگی می کنند. چیزی که او باید انجام دهد و آنچه آقای Knightly به طرز ناامیدانه می خواست ببیند او بود که رشد کند. و او می کند: شادی حکومت عالی است. \"مین حس، هر آنچه که شما می توانید انتخاب کنید، می خواهم زن های احمقانه را نمی خواهم.\" من به این پنج ستاره دادم، اما آن را به عنوان لذت بخش است به عنوان دیگر Austenâ € ™ ثانیه؟ نگران نباشید، نه. این فاقد راننده قطعه بود. این موضوع به سمت تحقق وضوح و مشخص تعریف نشده بود. من مطمئنا و از همه ی دلایل، فقط خواندن این یکی را توصیه می کنم اگر شما از سبک Austenâ € ™ s لذت می برید. در حالی که این نمایش آستین را با قدرت کامل روایت می کند، فقدان پیشرفت روایت، بیشتر خوانندگان را ترساند. این یک معامله بزرگ برای آن است، هرچند که در نقاط بسیار وخیم است. اگر شما قبلا عاشق آستن نباشید، باید چیز دیگری بخوانید. برای من هر چند، من در نهایت خواندن Pride و Prejudice به زودی. این بسیار جالب خواهد بود که آنرا مقایسه کنید و ببینید که بهترین است.

مشاهده لینک اصلی
تفسیر من از اولین صفحه 60 + از نویسنده: اوه، عزیزم، شما فکر نکنید که برای او سقوط کند. هس خیلی خام و کثیف است. @ @ اوه عزیز عزیز من، شما کاملا درست است. من فکر می کنم که دیگران فکر می کنند. @ @ اوه، عزیزم، این خوب است؛ زیرا شما مجبور شدید بر روی الاغ خود تان بکوبید، اگر شما به کسی که چنین زایمان داری را می فهمیم. @ Yawn. سعی کردم، اما زندگی خیلی کوتاه بود. به علاوه، من دوست دارم خام و crass.Cross ارسال شده در این Cinder ناچیز

مشاهده لینک اصلی
خوب، زمانی که ابتدا کتاب را شروع کردم و خواندن چگونگی آمدنش را از هریت اسمیت از شادی به او گفتم که آقای مارتین به اندازه کافی برای او خوب نبود - من اصلا دوست ندارم اما. در حال حاضر می توانم درک کنم که چگونه اما تنها می خواست هریت را خوب انجام دهد و این همان چیزی بود که در آن روزها بود. اما، همانطور که آقای نایتلی اشاره کرد، هریت از بعضی از خانواده های ثروتمند نبود و اما در تلاش برای پیدا کردن یک شوهر بزرگش، اشتباه می کرد. آقای نایتلی برای کمک به آقای مارتین در مورد چگونگی درخواست هریت در ازدواج ازدواج کرد و اما بستن آن را بست. اما اجازه می دهد فقط می گویند که همه در پایان کار کرده است. اما مسافرت تلاش برای جمع کردن مردم بود. او می خواست مردم را با هم متحد کنند و همه آنها ازدواج کنند. به نظر می رسید که همیشه دوباره اخراج شد. برای قضاوت از قلبش خوشحال باش او واقعا تلاش کرد تا خوب عمل کند حتی اگر برخی از افکار و اعمال او چنین نیستند. پدر امس، آقای Woodhouse شخصیت عجیب و غریب بود. من نمی توانم بگویم بیش از حد، زیرا به نظر می رسید که آنچه آنها نامیده می شوند @ این عصب @ پس از آن، به نظر می رسد درست مانند برخی از انواع اختلال وحشت من و agoraphobia. بنابراین من نمی خواهم به او بگویم که نمی خواهد خانه را ترک کند و یا او را از هر کس که او را ترک می کند نفرت کند، او مسائل دارد، پس تنها او را ترک کنید. خواندن چنین لذتی در مورد خط داستان و تمام توصیفات در کتاب بود. بعضی چیزها به Pride \u0026 amp؛ تعصب در این راه، اما البته من آن کتاب را دوست دارم. اما اما حقیقتا کم بود. سپس، اما تلاش می کند تا هریت را با آقای التن تنظیم کند و آن را به عقب رانده و او را در آغوش گرفته است. ضعیف اما بار دیگر اشتباه کرد @ اینجا من @ گفت که او @ عملا صحبت کرد فقیر هریت به بسیار وابسته به این مرد. او ممکن است هرگز به او فکر نکرده اما برای من؛ و قطعا هرگز با امید به او نخواهم فهمیده باشم، اگر من از وابستگی او اطمینان نداشته باشم، زیرا او به همان اندازه منحصر به فرد و فروتن است که به او فکر می کنم. آه! که من را متقاعد کرده بود که مارتین را نپذیرد. من کاملا درست بودم این به خوبی از من انجام شد؛ اما آنجا باید متوقف شود، و بقیه را به زمان و فرصت رها کرد. من او را به شرکت خوب معرفی کردم و به او فرصتی دادم تا کسی را که ارزش دارد دوست داشته باشد. من نباید تلاش بیشتری کرد اما اکنون، دختر فقیر، صلح او برای برخی از زمان قطع شده است. من نیمی از دوستانم را دوست داشتم؛ و اگر او اینقدر ناامید نشود، مطمئن هستم که من هیچ کس دیگری را نمی شناسم که برای او مطلوب باشد - ویلیام ککس - آه! نه، من نمی توانستم ویلیام کوش را تحمل کنم - یک وکیل جوان محترم من فرانک چرچیل را از ابتدا دوست نداشتم. فقط چیزی در مورد او وجود دارد. اما چیزی جز کارهای خاصی نداشت اما او به هر حال دوستش بود. اما رسیدن به خواندن در مورد عشق به آرامی در حال رسیدن بین آقای Knightly و Emma بسیار شیرین بود. شما می توانید بگویید که چیزی وجود دارد و آنها هر دو پنهان کردن آن است. تا پایان تلخ هنگامی که آقای نایتلی در نهایت اعتراف خود را از عشق و Emma به او. و آنها عروسی خود را داشتند. چقدر شیرین است، اما در نهایت پیدا کردن عشق خود به جای تلاش برای پیدا کردن آن برای دیگران. من فکر کردم کتاب واقعا خوب بود و آن را بسیار معروف بود. â ™ ¥ وبلاگ من: فهرست ملی خواندن مارتینز

مشاهده لینک اصلی
اما، یک زن جوان در Regency انگلستان با پدرش بیوه و غریبه ثروتمند، هنری وود هاوس، در روستای روستای هاسبوری زندگی می کند، همیشه در مورد سلامت خود (هیپوچندریک، در افراط) نگران است و هر کسی، آقای وود ... ناخواسته به دوستان و خویشاوندانش علاقه مند می شود، آنها مرد سالخورده را تحمل می کنند. خانم Woodhouse (آنها در آن روز بسیار رسمی است)، بسیار کلاس خواندن یک اسنو (اما دوست داشتنی) است و با افراد زیر رده درخشان او دوست نیست، خانواده Woodhouse، برجسته ترین در منطقه است، او دوست دارد دوست داشتنی ... خانم تیلور، دوست و حاکم او، با کمک کمی از او، ازدواج آقای وستون، دوست نزدیک از خانواده اش، بعد از پدر و دختر پشیمان شد، زیرا حضور او بسیار از دست رفته است. خواهر بزرگتر ایزابلا، زودتر همسر جان نایتلی شد و دور رفت، او تنها در یک مکان است. هریت اسمیت، یک دختر هفده ساله با زمینه ای ناشناخته (نامشروع بودن) در مدرسه شبانه روزی دختران خانم گدردارد زندگی می کند، امیدوار است که خانم مایه تاسف را جویا شود و او را به موقعیت بالاتری در جامعه تبدیل کند. . بعلاوه خانم Woodhouse، کمی دوست داشتنی، حتی دوستانش او را با آن نام می نامند، همراه با هم صحبت خواهند کرد. شرکت آقای .Woodhouses، فاقد تحریک به وضوح، چه مقدار صحبت در مورد بیماری دختر اختصاص داده شده، و یا هر کس دیگری را؟ اما معتقد است که او می تواند با تماشای آنها احساسات مردم را بشناسد، بداند که آنها دوست دارند، نه درست است، اما این حقیقت این نیست که خانم از تلاش برای ازدواج با هریت، فکر می کند خود را beaus، واقعا می خواهم با خانم اسمیت به جای او ازدواج کند، اشتباهات بزرگ احساس درد، شرایط شرم آور، به طرز وحشیانه ای بی عیب و نقص، اما هریت را تشویق کرد تا رابرت مارتین، کشاورز با شهرت عالی، اما موقعیت کم در جهان را خاموش کند. جورج نایتلی همسایه ی نزدیک، برادر بزرگتر جان، مزرعه را برای آقای مارتین اجاره می دهد، او خیلی خوب از مرد جوان فکر می کند ... یکی دیگر از همسایه ها، خوب خانم بیتس یک اسپینستر، هرگز فاقد کلمات است ... بیش از حد، برای بسیاری، اما دوستان او اجازه می دهد (اغلب اوقات) خواهرزاده او، جین فیرفکس، خواهر دختر دیر دبستان خود را، می آید برای دیدار او و مادرش، مادربزرگ نیز خوشحال است که به دیدن نسل زیبا خود را. او به خوبی پیانو را بازی می کند و همچنین خوشحال می شود، بهتر از مادر و دختر حسود، رقیب می شود، خانم Woodhouse مدت ها بوده است که رهبر محلی جامعه در اینجا است، آنچه که از آن وجود دارد ... پسر فانی آقای وستون و همسر اواخر خود، اسرارآمیز (اسرار پنهانی)، فرانکل وستون چرچیل، که توسط عمه و عمه غنی او به تصویب رسیده است، باز می گردد. اما و جین برای نجیب زاده جذاب جذاب است، اما جورج نایتلی عاقلانه احساس می کند او یک مرد جدی است، کمی از یک FOP، بیشتر علاقه مند به ظاهر خود را نسبت به هر چیزی بیشتر. یک کتاب فوق العاده در مورد رفتارها، رتبه بندی طبقاتی و جامعه کشوری دونده سرزمین، در انگلستان قدیم، دیگر وجود ندارد ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب اما


 کتاب گروگانگرفتگی
 کتاب گروگانکشتگی
 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب مجموعه پائولو کوئلیو (7 جلدی با قاب)
 کتاب سمفونی سیب زمینی
 کتاب عشق افغان