زمانی عاشق صحبت كردن بودم، اما با آن همه كلمه چه گفته بودم؟ حالا به نظرم میرسيد كه هيچ نگفتهام. واقعا چيز زيادی يادم نمیآمد؛ همه میدانستند چه اتفاقی قرار است بيفتد. من هم میشدم يكی از آن بچههای بيچارهای كه هر چند وقت يك بار در اخبار میديديم كه با چند كلمهی اعتراضآميز از صفحهی روزگار محو میشدند. اين كار نابودم میكرد. خانوادهام را نابود میكرد، آن وقت برای چه؟ هر چيزی هم كه میگفتم هيچ چيز را تغيير نمیداد. بعد ناگهان راه ديگری به ذهنم رسيد و از آن استفاده كردم، چون اين هم يك حق انتخابی بود كه داشتم، حق انتخاب من و انتخابی كه تا به حال نديده بودم كسی آن را پيشنهاد دهد يا اصلا انجامش دهد. انگشت شست و اشارهی لرزانم را به هم فشردم و گوشهی لبم بردم و خطی روی لبم كشيدم. زيپ دهانم را كشيدم و در دلم قسم خوردم كه ديگر هرگز صحبت نخواهم كرد.
خرید کتاب تمامی حقوق محفوظ است
جستجوی کتاب تمامی حقوق محفوظ است در گودریدز
معرفی کتاب تمامی حقوق محفوظ است از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب تمامی حقوق محفوظ است
خرید کتاب تمامی حقوق محفوظ است
جستجوی کتاب تمامی حقوق محفوظ است در گودریدز