در یک روز سرد و آرام بین کریسمس و سال نو، یک بدن انسان در یک آپارتمان محروم یافت می شود. دوستانش نگاه می کنند، اما آنها هم مرده اند. بدن آنها در اسکات و سایبان ها و کوچه ها در سراسر شهر یافت می شود. قربانیان یک دسته بد هروئین، آنها در سایه، یک نگهبان نگهبان به عنوان ساعات گذراندن، پرداخت خود را به عنوان خاص خود را به عنوان بدن دوستان خود را گرفته شده است، مورد بررسی، تحقیق و cremated. تمام داستان های آنها از طریق یک سری از داستان های شکسته قطعه قطعه شده است. ما با رابرت، مرحوم، تنها مشغول به کار در یک گروه پر سر و صدا از مواد مخدر هستیم؛ دنی، فقط از تعطیلات ناخوشایند با خانواده، که بدن را کشف می کند و به دنبال دوستانش به دنبال دوستی می رود تا اخبار مربوط به مرگ رابرتس را به اشتراک بگذارد؛ لورا، دختر رابرتز، که بعد از سالها با پدرش درگذشت، به زندگی عجیب و غریب میپرداخت. هدر، که برای اولین بار از زمانی که او یک نوجوان بود، محل خود را دارد؛ مایک، دامپزشک جنگ فالکلند؛ و همه چیز دیگر. حقیقتا، هیجان انگیز، و با امید و خشم از بین رفته است، حتی سگ ها کشف صمیمی زندگی در لبه های جامعه است.
خرید کتاب حتی سگ ها
جستجوی کتاب حتی سگ ها در گودریدز
معرفی کتاب حتی سگ ها از نگاه کاربران
فرضیه جالب اما یک کتاب مضحک و خشن. احکام آویزان من را ناراحت نکنند، شاید به این دلیل که تفکر من اغلب ناقص یا قطع شده است، بنابراین ساده به نوشتن / تفکر الهی که برای شخصیت هایش استفاده می شود، آسان است. اما داستان خود را، چه بسیار غم انگیز و فقط بدبختانه. این شامل اعتیاد به مواد مخدر، بی خانمانی، جانبازان جنگی و آسیب های جنگی، ازدواج ناموفق، پدر و مادر از دست رفته، خدمات اجتماعی، درمان نامناسب و مشروبات الکلی است. این یک داستان بدبختی و عدم توانایی بشر نیست. از تجربه کوچک من با این چیزها، من فکر کردم که نویسنده به شدت دقیق بود و این وحشتناک بود. این فرض خیلی جالب بود و به نوعی من کتاب را دوست داشتم، واقعا آن را دوست داشتم.
مشاهده لینک اصلی
این دوم Jon McGregor من خوانده شده است (من اولین کسی که اگر کسی صحبت نمی کند ...)، و من آن را حتی بیشتر از اول دوست داشتم. این لزوما یک تجربه خواندن لذت بخش نیست - من خودم را در لبه اضطراب و دلهره در کل کتاب خود یافتم - اما آن را به عنوان لذت بخش و احساس عاطفی به عنوان خوانده شده است. این کتاب با شفقت و همدلی روبروست اما هرگز به احساسات ناتوانی نرسیده است، این کتاب تعدادی مسائل اجتماعی و شخصی پررنگ را مطرح می کند. من در تلاش برای درک اینکه چگونه یک کتاب مانند این حتی می شود نوشته شده است - مهارت نویسنده است نفس گیر است. اگر از تحسین ادبیات فکری لذت می برید، من این کتاب را بسیار توصیه می کنم. این فقط داستان، هنر آن نیست.
مشاهده لینک اصلی
جالب است ... کتاب با بدن مردی به نام رابرت پیدا می شود پس از او خود را به مرگ نوشیدنی باز می شود. این کتاب بیشتر مربوط به دوستانش است که پشت سر هم هستند و معتاد به هرویین هستند. آنها یک گروه پر زرق و برق نیستند. راویان داستان افرادی هستند که قبلا از اعتیاد به مواد مخدر و الکل گذر کرده اند، زیرا مشاهده مرگ پس از مرگ رابرتز و مرگ او زندگی زودهنگام است. ساختار حکم شکست خورده من چند صفحهای را برای استفاده به وجود آورد، اما فقط به این دلیل که من واقعا میخواستم بدانم که سران احکام چیست. با این حال، آنها تا حد زیادی به تن از داستان اضافه شده است.
مشاهده لینک اصلی
این کتاب برای همه نخواهد بود - بیش از حد تاریک و ناامید است - اما من فکر کردم این درخشان است. نوشتن مانند شعر است، و ما از طریق رمز و راز صداهای روایت که با آنها ارتباط برقرار می کنیم و به آن ها صدق می کنیم، پیش می رویم. یک مرگ مشکوک مورد بررسی قرار گرفته است، و ما می خواهیم نتیجه تحقیقات (همانطور که صدای بی حرکتی) را می دانیم، اما در عین حال ما در دنیای گیج کننده تاریک مواد مخدر و الکل، ناامیدی، بی حوصلگی و انتظار قرار گرفته ایم . در انتظار. در انتظار. حتی سگ ها صبر می کنند شگفت آور نوشته شده است، حتی سگ ها دریافت کننده قابل توجه از جایزه ادبیات بین المللی دوبلین IMPAC 2012 است.
مشاهده لینک اصلی
اوه عزیزم. من خیلی دوست داشتم این کتاب را دوست داشته باشم چون من این نویسندگان را قبلا دوست داشتم، مخصوصا اگر هیچ کس از چیزهای قابل توجه صحبت نکند. اما من می ترسم که من مجبور شدم از طریق فصل سوم متوقف کنم. من ابتدا با سبک نوشتن مبارزه کردم، اما بر آن غلبه کردم. من فقط آن را بیش از حد تاریک و افسرده. من این را به پایان نرسانده است، هیچ انعکاسی از نویسنده نیست، من فکر می کنم آن را به طور کامل به من. من می خواهم در رختخواب بمانم و منتظر خواندن یک کتاب هستم، و من با این یکی نبودم. ممکن است دوباره به آینده امیدوار باشم، چون مطمئن هستم که اگر بخواهم افسردگی را از آن غافل کنم، این خواندن خوب است.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب حتی سگ ها
خرید کتاب حتی سگ ها
جستجوی کتاب حتی سگ ها در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
این دوم Jon McGregor من خوانده شده است (من اولین کسی که اگر کسی صحبت نمی کند ...)، و من آن را حتی بیشتر از اول دوست داشتم. این لزوما یک تجربه خواندن لذت بخش نیست - من خودم را در لبه اضطراب و دلهره در کل کتاب خود یافتم - اما آن را به عنوان لذت بخش و احساس عاطفی به عنوان خوانده شده است. این کتاب با شفقت و همدلی روبروست اما هرگز به احساسات ناتوانی نرسیده است، این کتاب تعدادی مسائل اجتماعی و شخصی پررنگ را مطرح می کند. من در تلاش برای درک اینکه چگونه یک کتاب مانند این حتی می شود نوشته شده است - مهارت نویسنده است نفس گیر است. اگر از تحسین ادبیات فکری لذت می برید، من این کتاب را بسیار توصیه می کنم. این فقط داستان، هنر آن نیست.
مشاهده لینک اصلی
جالب است ... کتاب با بدن مردی به نام رابرت پیدا می شود پس از او خود را به مرگ نوشیدنی باز می شود. این کتاب بیشتر مربوط به دوستانش است که پشت سر هم هستند و معتاد به هرویین هستند. آنها یک گروه پر زرق و برق نیستند. راویان داستان افرادی هستند که قبلا از اعتیاد به مواد مخدر و الکل گذر کرده اند، زیرا مشاهده مرگ پس از مرگ رابرتز و مرگ او زندگی زودهنگام است. ساختار حکم شکست خورده من چند صفحهای را برای استفاده به وجود آورد، اما فقط به این دلیل که من واقعا میخواستم بدانم که سران احکام چیست. با این حال، آنها تا حد زیادی به تن از داستان اضافه شده است.
مشاهده لینک اصلی
این کتاب برای همه نخواهد بود - بیش از حد تاریک و ناامید است - اما من فکر کردم این درخشان است. نوشتن مانند شعر است، و ما از طریق رمز و راز صداهای روایت که با آنها ارتباط برقرار می کنیم و به آن ها صدق می کنیم، پیش می رویم. یک مرگ مشکوک مورد بررسی قرار گرفته است، و ما می خواهیم نتیجه تحقیقات (همانطور که صدای بی حرکتی) را می دانیم، اما در عین حال ما در دنیای گیج کننده تاریک مواد مخدر و الکل، ناامیدی، بی حوصلگی و انتظار قرار گرفته ایم . در انتظار. در انتظار. حتی سگ ها صبر می کنند شگفت آور نوشته شده است، حتی سگ ها دریافت کننده قابل توجه از جایزه ادبیات بین المللی دوبلین IMPAC 2012 است.
مشاهده لینک اصلی
اوه عزیزم. من خیلی دوست داشتم این کتاب را دوست داشته باشم چون من این نویسندگان را قبلا دوست داشتم، مخصوصا اگر هیچ کس از چیزهای قابل توجه صحبت نکند. اما من می ترسم که من مجبور شدم از طریق فصل سوم متوقف کنم. من ابتدا با سبک نوشتن مبارزه کردم، اما بر آن غلبه کردم. من فقط آن را بیش از حد تاریک و افسرده. من این را به پایان نرسانده است، هیچ انعکاسی از نویسنده نیست، من فکر می کنم آن را به طور کامل به من. من می خواهم در رختخواب بمانم و منتظر خواندن یک کتاب هستم، و من با این یکی نبودم. ممکن است دوباره به آینده امیدوار باشم، چون مطمئن هستم که اگر بخواهم افسردگی را از آن غافل کنم، این خواندن خوب است.
مشاهده لینک اصلی