در اين سالها، طوفانها حتی يك بار هم به ما سرنزده بودند و ما به كل فراموش كرده بوديم چند كوزه آب بايد پر كنيم، چند كنسرو ماهی و چند تكه گوشت دودی بايد انبار كنيم و به چند تغار گنده آب نياز داريم، اما امروز پاپا راديوی كاميونش را خاموش نكرده بود و من صدايشان را میشنيدم كه میگفتند چه و چه و چه را برداريم. طبق پيشبينی هواشناسان، دهمين تغييرات استوايی تازه در خليج از بين رفته بود، اما تغييرات استوايی ديگری در پورتوريكو در حال شكلگيری است. به خاطر همين، پاپا صبح زود به ديوار اتاق من و جونيور كوبيد و بيدارمان كرد. "بيدار شين. كلی كار رو سرمون ريخته."
خرید کتاب نجات استخوان ها
جستجوی کتاب نجات استخوان ها در گودریدز
معرفی کتاب نجات استخوان ها از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب نجات استخوان ها
خرید کتاب نجات استخوان ها
جستجوی کتاب نجات استخوان ها در گودریدز