در اولین روز مدرسهی جدیدم، قبل از اینکه بتوانم خودم را معرفی کنم، متوجه شدم بچهها از قبل مرا میشناسند. من برای آنها پسر قاتلی روانی بودم که دختری یازدهساله و پدر او را کشته بود، همسر خودش را در رودخانه انداخته بود و بعد دریچههای آببند سد بالای روستای سریانگ را باز کرده و باعث غرق شدن چهار مأمور پلیس و کشته شدن تقریباً نیمی از مردم روستا شده بود
خرید کتاب هفت سال تاریکی
جستجوی کتاب هفت سال تاریکی در گودریدز
معرفی کتاب هفت سال تاریکی از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب هفت سال تاریکی
خرید کتاب هفت سال تاریکی
جستجوی کتاب هفت سال تاریکی در گودریدز