اگر ژلت آنجا بود ابياتی را در گوش ايمره زمزمه میكرد، با همان لحن توام با طنز و كلمات ثقيلش كه تمام نقل قولهايش را خاص خودش میكرد، احتمالا بخشی مطابق حال ايمره پيدا میكرد و با تمسخر بدبختیهايش را به او میگفت: ”نه پدر دارم و نه مادر، نه خدا و نه وطن، نه گهواره و نه كفن، نه بوسهای نه عشقی، بيستسالگیام به تاراج رفته است.“ اما ژلت ديگر آنجا نبود، احتمالا حالا برای ساكنين دبرتسن اشعار آتيلا يوژف را از حفظ میخواند، ژلت هم به فهرست تمام چيزهای از دست رفتهی ايمره اضافه شده بود، دنيای ايمره محدود به فروشگاه دياموند شد.
خرید کتاب یکشنبه های غم انگیز
جستجوی کتاب یکشنبه های غم انگیز در گودریدز
معرفی کتاب یکشنبه های غم انگیز از نگاه کاربران
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب یکشنبه های غم انگیز
خرید کتاب یکشنبه های غم انگیز
جستجوی کتاب یکشنبه های غم انگیز در گودریدز
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی
مشاهده لینک اصلی